تاریخ امروز:۱۴۰۳-۰۲-۱۱
تشویق کردن کودکان با راهکارهای عملی

تشویق کودکان با ۳ راهکار نتیجه‌بخش

  • همین که وسایل دختر یک ساله ام را با عجله برای کلاس موسیقی آماده کردم ، فهمیدم که پری به آخرین شوخی او بستگی دارد. کفش های ورزشی کوچک خود را پوشیده بود و خودش تلاش می کرد تا آنها را ببندد. او پس از بستن کفش هایش به من نگاه کرد. همانطور که کالسکه را پر از پوشک ، عروسک و مواردی از این دست کردم ، بدون تعارف گفتم: “پری بسیار خوب ، شما بسیار باهوش هستید.” او به من لبخند زد و چشمانش از شادی برق زدند. اما به نظر می رسد که او قصد نداشت شیطنت خود را کنار بگذارد. داشتم کفش هایم را می پوشیدم که دیدم پری کفش هایش را در می آورد. گفتم کفشهایت را بپوش ، ما باید برویم! سریع کفشهایش را لگد کرد و دوباره نگاهم کرد. بی حوصله گفتم: “خوب ، ما باید بریم!” اما او شروع به تکان دادن کرد ، که به نظر می رسید معنای آن این است که آنچه را که امیدوار بود محقق نکند. از آنجا که اصلاً حوصله بحث و مجادله نداشتم ، دوباره با هیجان کاذب گفتم: “آفرین ، دختر کوچک باهوش من!” برای افزودن به پیاز داغش ، افتخار او را تحسین کردم و بلافاصله گفتم: “خوب ، وقت آن است!” اما به جای اینکه من را همراهی کند ، دوباره کفش هایش را درآورد. آن روز نیم ساعت کلاس را از دست دادیم و بدتر از آن ، من هنگام انجام یک کار تحسین برانگیز او را تشویق کردم. متأسفانه ، به دلیل این تشویق های غیر ضروری ، دختر کوچک من عادت کرده است که در نوجوانی به خاطر کارهای مشترکی که انجام می دهد مورد ستایش و تشویق قرار گیرد. به طور تصادفی یکی از مربیان پریا را دیدم و مشکلم را به او گفتم. او به من هشدار داد که شیوه آموزش من اشتباه است و به من توصیه کرد از محرکهای غیر ضروری جلوگیری کنم. در اینجا چند نکته در مورد نحوه جستجو یا تعیین وقت قبلی برای کالاهای پرنعمت آورده شده است. اگر نمی خواهید تشویق شما روی فرزندتان تأثیر منفی بگذارد ، ادامه مطلب را بخوانید.

    پسر ما تکالیف خود را انجام می دهد و ما او را تشویق می کنیم بدون اینکه به خوب یا بد بودن خود فکر کنیم. آیا محرک نیز می تواند مضر باشد؟ بیشتر ما وقتی می خواهیم تصویری از خودمان بکشیم آرام و آرام عمل می کنیم اما از تأثیرات منفی آن بی اطلاعیم. تشویق کودکان به آنها انگیزه می دهد که تکالیف خود را انجام دهند. آنها بهترین کار خود را انجام می دهند تا توسط ما تشویق شوند. اما وقتی محرک برای کودک عادی شود ، قطعاً با گذشت زمان عملکرد خود را از دست می دهد. به عنوان مثال ، اگر ما در تشویق خود مرتباً کودکی را هوشمند بنامیم ، کودک به تدریج به خود اعتراف می کند که باهوش است ، بنابراین عملاً هیچ تلاشی وجود ندارد. به جای اینکه بخواهید آگاهانه عمل کنید ، فقط سعی کنید هوشمندانه ظاهر شوید. در حقیقت ، هوشمندانه به نظر رسیدن ، حتی در تغییرات ساده ای مانند داوطلب شدن در کلاس ، از پیشرفت بچه ها جلوگیری می کند. بنابراین تکرار هوشمند بودن آنها می تواند نتیجه معکوس دهد. بنابراین ، آیا باید کودک خود را ترغیب کنیم که مجموعه ای از اصول و ایده های موثر را ملکه ذهن خود قرار دهد؟

    محقق کارول دوک در تحقیقات خود دریافت که چگونگی تشویق کودکان بر آرایش ذهنی و نگرش آنها نسبت به کار سخت ، چالش های مترقی و موفقیت تأثیر می گذارد.دوک دو نوع ساختار تفکر را در کودکان شناسایی کرد: ساختار تفکر ثابت و ساختار تفکر فعال.

    کودکانی که ساختار ذهنی ثابت دارند معتقدند عواملی مانند هوش ، شخصیت و خلاقیت ذاتی و تغییرناپذیر هستند. به عبارت دیگر ، آنها فکر می کنند مطالعه عمیق تر و تلاش آنها برای تغییر نتیجه بی نتیجه است. آنها تعریف کافی از هویت خود ندارند زیرا فکر می کنند استعدادهای آنها قابل پرورش نیست. بنابراین ، آنها از مواجهه با چالشهایی که مهارتهای آنها را آزمایش می کند ، اجتناب می کنند. از طرف دیگر ، کودکان با ذهنیت فعال بر این باورند که مغز عضله ای است که می تواند رشد کند و استعدادها نعمتی است که با کار سخت رشد می کند. آنها معتقدند که تمام توانایی های ذاتی مواد اولیه ای هستند که با تلاش و پشتکار تغییر می کنند. بنابراین ، آنها از چالش های پیش رو استقبال می کنند ، زیرا موفقیت خود را در آنها می بینند.

    دوک به طور تجربی تفاوت در ساختارهای تفکر در کودکان چهار ساله را نشان داد. از کودکان خواسته شد تا معما را سازماندهی کنند. آنها در انتخاب پازل ساده ای که قبلاً کامل کرده بودند و یا پازل پیچیده تری را امتحان می کردند. کودکان با ذهنیت ثابت پازلی را انتخاب کرده اند که قبلاً انجام داده بودند و توانایی های فعلی آنها را تأیید می کند ، در حالی که کودکان با ذهنیت فعال معتقدند که باید گزینه های متفاوتی با تجربیات قبلی خود داشته باشند. اما چرا کودکان با ساختارهای ذهنی فعال می خواهند با حل یک معمای چالش برانگیز مهارت های خود را پرورش دهند؟ این گروه از کودکان موفقیت را با “هوشمندتر شدن” نسبت به قبل مرتبط می دانند. اگر می خواهید فرزند شما ساختار ذهنی فعالی داشته باشد ، لطفاً موارد زیر را انجام دهید.

    ۱. روش انجام کار را تحسین کنید

    روش انجام کار او را تشویق کنید

    به جای ستایش کودک ، روش او را تحسین کنید. به عنوان مثال ، به جای اینکه بگویید: “شما خلاق هستید” ، صریح بگویید ، “شما روش خوبی برای انجام این کار پیدا کرده اید و من می توانم با افتخار به شما بگویم که در مسیر درستی برای رسیدن به هدف خود هستید.”

    ۲.واقع‌گرا باشید و وقتی کارها خوب انجام نمی‌شود، تشویق نکنید

    تشویق واقع بینانه

     Wulf-Uwe Meyer روانشناس برجسته نتایج قابل توجهی را در یک نظرسنجی از جمعیت 7 ساله به دست آورد. کودکان 7 ساله احتمالاً به محرک ظاهری پاسخ می دهند و هنگام شنیدن یا دیدن آن هیجان زده می شوند ، اما کودکان بزرگتر مانند بزرگسالان نسبت به محرک بدبین هستند. نوجوانان 12 ساله کلمات تحسین را که از اطرافیان می شنوند بررسی می کنند تا ببینند آیا تشویق و تمجید صادقانه است یا ساخته شده است. با این حال ، آنها به خوبی می دانند که آیا کار خود را به خوبی انجام داده اند یا خیر. تحقیقات مایر نشان داد که کودکان معتقدند که تشویق معلم نشانه خوبی نیست اما معلم معتقد است که استعداد کافی ندارند. آنها برای خود شاخصی تعریف کرده اند که کودکانی که احساس تحریک بیشتری دارند توانایی های محدودتری دارند. حتی جالب تر ، مایر نشان داد که نوجوانان بیش از تشویق خود به انتقادی که از معلم خود می گیرند اهمیت می دهند ، زیرا آنها معتقدند انتقاد از معلم نشانگر خوبی برای انجام کاری است.بهتر است با فرزندانمان صادق باشیم. یکی از اشتباهاتی که بعنوان معلم ، والدین مرتکب می شویم این است که فکر می کنیم فرزندان از دقت کافی برخوردار نیستند و نمی توانند اهداف پنهان تشویق را تشخیص دهند. ممکن است تصور کنیم تشویق کودک کم عملکرد تا حد زیادی طول می کشد ، اما تحقیقات نشان داده است که نتیجه عکس دارد. کودکان محرک کاذب را نشانه شکست می دانند. صادقانه فرزند خود را به پیشرفت و موفقیت تشویق کنید.

    ۳. کودک را یکسره مورد تشویق قرار ندهید

    عدم تشویق یکسره کودک

    تحقیقات نشان داده است که تحسین انگیزه را در کودکان کاملاً از بین می برد. به عنوان مثال ، در مطالعه ای توسط مری بود رو ، دانش آموزانی که معلمانشان محل آنها را حساب نکرده بودند ، با لحنی مردد به س questionsالات کلاس پاسخ می دادند و اگر معلم پاسخ را قبول نمی کرد ، سریع تسلیم می شدند. آنها جواب سوال را نمی دانند.

    این مطلب ادامه دارد … .

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    از مجموع ۱ رای
    اشتراک‌گذاری

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    14 − یازده =