تاریخ امروز:۱۴۰۳-۰۲-۱۱
متقاعد کردن دیگران در هنگام مذاکره

چطور دیگران را متقاعد کنیم

  • اگر فروشنده ای توانسته است شما را متقاعد کند که به کالایی نیاز دارید ، یا کاری را به طور غریزی انجام داده اید یا تصمیماتی گرفته اید که کاملاً از شخصیت شما خارج است ، در این صورت می توانید بگویید که در این شرایط قانع شده اید . . شده شده است. اما همیشه هم به این صورت نیست. به عنوان مثال ، فرض کنید که در حال خرید هستید و حتی نمی دانید که به این مزیت نیاز دارید تا اینکه فروشنده در مورد مزیت جدید محصول شما توضیح داد. یا شما در حال بازدید از خانه ای هستید که در نگاه اول چندان مناسب شما نیست ، اما وقتی مشاور املاک شروع به بردن شما به داخل خانه می کند و درباره خصوصیات آن صحبت می کند ، احساس می کنید که فقط زیبایی های آن را می بینید. در چنین مواردی ، احتمالاً متوجه نیستید که طرف فکر می کند پیشنهاد شما دقیقاً همان چیزی است که آنها واقعاً به آن نیاز دارند. اما حقیقت این است که بسیاری از مردم از این طریق امرار معاش می کنند. آنها بر ذهن دیگران تأثیر می گذارند و این همیشه لزوماً عملی شرورانه نیست. گاهی حتی کاملاً غیرارادی است. اما بد نیست که چیزهایی راجع به آن بدانید تا وقتی شخصی این کار را می کند ، متوجه شوید. مقاله زیر را بخوانید تا ببینید آیا می تواند دیگران را قانع کند یا خیر.

    اگر Inception را دیده باشید ، احتمالاً فکر می کنید که متقاعد کردن دیگران دشوار است. اما این مورد نیست. این مسخره ساده است و اجتناب از آن بسیار دشوار است. در اینجا چند روش برای انجام آن آورده شده است.

    متقاعد کردن به طرز خنده‌داری ساده است

    توجه: ما ایمیل های زیادی در مورد نحوه ترغیب دیگران در شرایط مختلف دریافت کرده ایم. اگرچه برخی از این شرایط قانونی هستند ، اما این مقاله برای آموزش نحوه شناخت این روش ها یا استفاده از آنها برای اهداف مثبت نوشته شده است. بنابراین از آنها برای اهداف خودخواهانه یا شیطانی علیه دیگران استفاده نکنید.

    روان‌شناسی معکوس واقعا جواب می‌دهد

    سخن خود را به شکل معکوس بیان کنید تا تاثیر آن بیشتر است


    روانشناسی معکوس به یک کلیشه بزرگ تبدیل شده است. فکر می کنم این مفهوم در سال 1995 با اکران “جومانجی” به اوج خود رسید. (اگر این فیلم را تماشا کنید و به خاطر بسپارید ، می فهمید که من در مورد چه چیزی صحبت می کنم). مسئله این است که اکثر مردم روانشناسی معکوس را خیلی ساده می گیرند. به عنوان مثال ، اگر بگویید: “من اهمیتی نمی دهم اگر از هواپیما بیرون بیایی و زندگی خود را به خطر بیندازی” برای متقاعد کردن آن شخص برای خلاص شدن از ایده چتربازی ، در واقع از روانشناسی معکوس استفاده نمی کنی. بلکه منفعلانه و پرخاشگرانه عمل کرده است. پس بیایید همه چیز را مرور کنیم و از ابتدا شروع کنیم.

    اگر می خواهید از برگشت منطقی به نفع خود استفاده کنید ، باید هوشمندانه و غیرقابل توجه باشد. فرض کنید می خواهید همسرتان ظرف ها را بشوید چون نوبت آنها است. همیشه روشی برای گفتن این جمله وجود دارد که “آیا شما نمی خواهید ظرف ها را بشویید؟” “نوبت شماست”.

    اما در این مثال فرض بر این است که همسرتان تنبل است و یک رویکرد دوستانه به درد او نمی خورد. من می خواهم از این به بعد یکبار مصرف بخرم. نظر شما چیست؟ “اگر می خواهید ، مقداری پول به من بدهید تا بتوانم برای شما چیزی بخرم.”

    نتیجه این روش این است که جایگزینی پوچ و بی فایده به شما پیشنهاد شده است ، در حالی که هیچ مسئولیتی و سرزنشی به شما نسبت داده نشده است. در آن صورت ، همسرتان باید به جای هرگونه اتهامی ، به این گزینه فکر کند. بنابراین پاسخ روانشناسی معکوس می دهد. البته به شرطی که از ته دل بگویید.

    هرگز درباره‌ی ایده‌تان حرف نزنید، بلکه دور آن بچرخید

    هدف کاری که قرار است انجام دهدرا به اوبگویید

    اگر می دانید کسی تمایلی به انجام کاری ندارد ، متقاعد کردن وی برای اینکه می خواهید آن را انجام دهید دشوار است. سپس باید به او بفهمانید که این فکر از ابتدا فکر او بوده است. این یک دستورالعمل کلی است ، به خصوص برای بازاریابان ، اما گفتن آن بسیار آسان تر از انجام آن است. شما باید سعی کنید دیگران را متقاعد کنید که به دنبال حل یک معما هستید. به آرامی اما مطمئناً شما یک سری “سرنخ” ها را به شخصی که می خواهید القا کنید تا زمانی که به نتیجه مشخصی که می خواهید برسید. نکته این است که صبور باشید ، زیرا اگر سریع “اشاره” کنید در معرض دید شما قرار می گیرد. اگر آهسته پیش بروید ، ایده خود به خودی و بسیار طبیعی در ذهن طرف مقابل شکل می گیرد.

    فرض کنید می خواهید دوست خود را به خوردن غذای سالم ترغیب کنید. این هدف خوبی است ، اما شما دشمن سرسختی دارید: شما به غذاهای فوری معتاد هستید و باید حداقل روزی یک بار مرغ سوخاری بخورید. نگران هیپی های نئو و گرم شدن کره زمین هستم ، من به شما می گویم. او فکر می کند این ایده خوبی است اما هرگز به آن عمل نمی کند یا به شما نمی گوید که غر بزنید و دست از تلاش بردارید. دوست شما برای فهمیدن اینکه بدن او چه مشکلی دارد ، به یک الهام نامرئی احتیاج دارد و شما می توانید با صحبت در موردش به او الهام دهید.

    برای این کار باید بسیار باهوش و بسیار محتاط باشید. در غیر این صورت در معرض دید شما قرار می گیرد. به عنوان مثال ، شما هرگز نباید بگویید ، “من امروز در روزنامه خواندم که هر ساله 10 میلیون کودک در آرکانزاس از خوردن مرغ سوخاری می میرند” ، زیرا خوب ، ما هیچ تعارفی نداریم ، این یک مزخرف محض است و انگیزه بسیار واضحی وجود دارد . بگویید همه آنچه کودک تشخیص می دهد.

    اگر هدف مرغ و مرغ است ، باید سعی کنید یک تصویر بسیار نفرت انگیز ایجاد کنید. به عنوان مثال ، دفعه بعد که عطسه کردید ، در مورد شیوع آنفولانزای مرغی شوخی کنید. وقتی با هم در یک رستوران هستید و می خواهید غذا سفارش دهید ، به معنای واقعی کلمه بگویید تصمیم گرفته اید که چیزی غیر از مرغ سوخاری را سفارش دهید ، زیرا تازه کشف کرده اید که در رستوران ها مرغ چطور برای پردازش و آماده سازی سرو می شود. همچنین می توانید برای بهبود سلامتی خود گام های فعال بردارید و به دوست خود بگویید که چه کاری انجام می دهید و چقدر به شما کمک می کند. بعد از چند هفته ، اگر دوست شما هنوز تصمیم به تجدیدنظر در مورد مسئله مرغ سوخاری نگرفته است ، می توانید به او به صورت عادی مراجعه کنید. در این زمان شما می توانید در مورد آن بحث و گفتگو کنید.

    ارزان بفروشید

    از قیمت های نجومی بپرهیزید

    این مطلب ادامه دارد … .

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    از مجموع ۱ رای
    اشتراک‌گذاری

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    19 + 10 =